معنی ترک رود - جستجوی لغت در جدول جو

ترک رود(تُ)

لغت نامه دهخدا

تک رو

آنکه تنها به راهی برود، کسی که تنها از پی امری برود یا به کاری بپردازد

فرهنگ فارسی عمید

خشک رود

دره یا رودخانه ای که جریان آب در آن قطع شده باشد

فرهنگ فارسی عمید

ترش رو

اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، سخت رو، گره پیشانی، بداغر، تیموک، اخم رو، عبوس، متربّد، زوش، روترش، دژبرو، تندرو، عابس، بداخم، عبّاس برای مثال مبر حاجت به نزدیک ترش روی / که از خوی بدش فرسوده گردی (سعدی - ۱۱۳)، اگر حنظل خوری از دست خوش خوی / به از شیرینی از دست ترش روی (سعدی - ۱۱۲)

اَخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، سَخت رو، گِرِه پیشانی، بَداُغُر، تیموک، اَخم رو، عَبوس، مُتَرَبِّد، زوش، روتُرش، دُژبُرو، تُندرو، عابِس، بَداَخم، عَبّاس برای مِثال مبر حاجت به نزدیک تُرُش روی / که از خوی بدش فرسوده گردی (سعدی - ۱۱۳)، اگر حنظل خوری از دست خوش خوی / به از شیرینی از دست تُرُش روی (سعدی - ۱۱۲)

فرهنگ فارسی عمید

ترک جوش

گوشت نیم پخته، آبگوشت یا خوراک دیگر که گوشت آن نیم پخته باشد

فرهنگ فارسی عمید

ترش روی

اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، تیموک، متربّد، گره پیشانی، دژبرو، ترش رو، بداخم، زوش، تندرو، سخت رو، بداغر، اخم رو، عبّاس، روترش، عبوس، عابس

فرهنگ فارسی عمید

ترک بند

جایی در اتومبیل و سایر وسایل نقلیه که بار را در آنجا می بندند، دوال چرمی که در عقب زین اسب آویزان می کنند برای بستن چیزی، سموت، فتراک

فرهنگ فارسی عمید

طرب رود

نوعی ساز زهی دارای شش تار

فرهنگ فارسی عمید

ورکرود

(وَ کَ)

دهی جزو دهستان دودانگۀ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. در6 هزارگزی راه عمومی واقع است. سکنۀ آن 501 تن و آب آن از چشمه و رود خانه اورنقاش تأمین می شود. محصول آنجا غلات، کشمش، بادام، گردو و شغل اهالی زراعت، قالی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد و از طریق ساج میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)

معنی ترک رود - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما